حضرت آیت الله مظاهری با تاکید بر این که سیره زندگانی حضرت زینب (س) الگوی همه زنان جامعه اسلامی است، تصریح کردند: جامعۀ کنوني بايد آن حضرت را سرمشق خود قرار دهد و دو فضيلت حجاب و عفاف را که اکنون از دست داده و فراموش کرده است را با پيروي از حضرت زينب«سلاماللهعليها» مجدداً به دست آورد.
به گزارش سرویس استان های خبرگزاری حوزه، این مرجع تقلید، طی سخنانی در درس اخلاق خویش با بیان این که با مطالعه و بحث در خصوص سيرۀ حضرت زینب (س)، ميتوانيم سعادت دنيا و آخرت را کسب کنيم، اظهار داشتند: حضرت زينب«سلاماللهعليها» مانند پدر گرامي خود، اميرالمؤمنين علي«سلاماللهعليه» يک انسان شجاع بود؛ به اين معنا که هيچ گاه در جزر و مدّ روزگار خودش را نباخت و در مراحل مختلف زندگي، به تشخيص وظيفه و عمل صحيح به وظيفه پرداخت.
عمل به وظیفه را از زینب کبری (س) بیاموزیم
ایشان افزودند: امام حسين«سلاماللهعليه» بعد از مرگ معاويه حس کرد که اسلام در مخاطره است و بايد خودش را فداي اسلام عزيز کند. لذا دانسته براي شهادت از مدينه به مکّه و پس از آن به کربلا آمد. زينب مظلومه در تمام اين سفر پر خطر و مخاطره همراه سيدالشّهداء بود و طبق تشخيص وظيفه و عمل کردن به وظيفه، ايشان را امام ميدانست و علاوه بر همراهي از او اطاعت ميکرد.
معظم له ادامه دادند: هنگام حرکت امام حسين«سلاماللهعليه» از مکه به سوي کوفه، برخي به ايشان التماس کردند که به کوفه نرو؛ مردم کوفه وفا ندارند و با اميرالمؤمنين علي«سلاماللهعليه» نساختند، با برادرت نساختند و با تو هم نميسازند. بيعتها و نامههاي آنان اعتبار ندارد. امام حسين «سلاماللهعليه» فرمود: اکنون اوضاع متفاوت از زمان پدر و برادرم است، اسلام در مخاطره است و من بايد فداي اسلام شوم تا اسلام زنده شود. جدم فرموده است که برو و ميروم. اينکه در بعضي از مقاتل هست که آن حضرت فرمود: خواب ديدهام، قضيه بالاتر از خواب است، درک امامت و تشخيص وظيفه است. در آن بين، ابن عباس گفت: اگر چنين است، چرا زينب را همراه ميبري؟ زينب «سلاماللهعليها»، يک تشرّ حسابي به ابن عباس زد و گفت: ميخواهي بين من و برادرم را جدايي بيندازي؟ اسلام در مخاطره است و من هم بايد بروم براي اسارت، براي اينکه اسلام را با اسارت خود زنده کنم.
ایشان خاطرنشان کردند: بنابراين همانطور که امام حسين«سلاماللهعليه» دانسته براي شهادت ميرفت، حضرت زينب«سلاماللهعليها» نيز صد در صد دانسته و فهميده، براي اسارت رفت. البته اين قضيه را هم حضرت زهرا «سلاماللهعليها» و هم اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» و هم امام حسن مجتبي«سلاماللهعليه» به زينب گفته بودند و نزد ايشان مسلّم بود. اما بالاخره عقيلۀ بني هاشم با علم به شهادت برادر و اطرافيان و با علم به اسارت خود و عيال برادر، به تشخيص وظيفه و عمل کردن به وظيفه پرداخت.
اسارت زينب«س»، ادامۀ موج شهادت امام حسين«ع»
رییس عالی حوزه علمیه اصفهان بیان داشتند: امام حسين«سلاماللهعليه» شهيد شد و موجي با شهادت ايشان براي ريشه کن کردن ظلم ايجاد گرديد و بحران عجيبي در ممالک اسلامي بر ضدّ بني اميّه به وجود آمد. امّا موج شهادت، براي به پايان رسانيدن رسالت، ادامه ميخواست؛ اگر موجي در دريا ايجاد شود و موجي بعد از موج اول ايجاد نشود، آن موج اول نابود ميشود. پس موج دوم و سوم بايد باشد.
ایشان اضافه کردند: وظيفۀ حضرت زينب«سلاماللهعليها» بعد از شهادت برادر اين بود که موج دوّم را ايجاد کند و بدينوسيله موج اوّل را سرتاسري کند. بايد اسير شود، به کوفه بيايد و در مجلس ابن زياد شورش کند. در مسافرت، هرکجا برسد، آن موج را زنده کند. به شام بيايد و تنبّه عجيبي در شام ايجاد کند و بالاخره به جلسۀ يزيد برود و يزيد را له کند. در همان وقت بود که يزيد از کارش پشيمان شد، نه اينکه از کشتن امام حسين«سلاماللهعليه» پشيمان شد، بلکه حضرت زينب«سلاماللهعليها» چنان او را له کرد که فهميد حکومتش در مخاطرۀ عجيبي واقع شده است و از اين جهت از کردۀ خود، پشيمان شد. لذا صبح فردا زينب مظلومه را با تشريفاتي به مدينه فرستاد. اين شورش را عليه ظلم چه کسي ايجاد کرد؟! در کربلا، حسين«سلاماللهعليه» و در کوفه و شام، زينب«سلاماللهعليها» و بالاخره سرتاسري کردن اين موج و شورش از سوی حضرت زينب«سلاماللهعليها» است.
حضرت زينب«س»؛ علّت مبقيّۀ اسلام
حضرت آیت الله مظاهری با اشاره به این که حضرت زينب«سلاماللهعليها» ، علّت مبقيّۀ اسلام است، گفتند: اگر شهادت امام حسين«سلاماللهعليه» نبود، اسلام نابود شده بود و تاريخنويسان و آن کساني که تحليلهاي سياسي در تاريخ دارند، همه اقرار دارند که اگر شهادت آن حضرت نبود، براندازي دین، از سوی بني اميه اتفاق میافتاد، معاويه قصد داشت دین را براندازد ولی نتوانست و زمينه را براي براندازي دین توسّط يزيد فراهم کرد.
ایشان یادآور شدند: امام حسين«سلاماللهعليه» دانسته خود را فداي اسلام عزيز کرد و مانع براندازي يزيد شد و زينب مظلومه«سلاماللهعليها» نيز دانسته با اسارتش خود را فداي اسلام عزيز کرد و آثار شهادت برادر را به ثمر نشاند و از اين جهت، عامل مبقيّه براي اسلام به شمار ميرود.
معظم له ابراز داشتند: اسارت حضرت زينب«سلاماللهعليها» از شهادت امام حسين«سلاماللهعليه»، خيلي سختتر و سنگينتر بود؛ زيرا شهادت امام حسين يک صبح تا ظهر بود، هم براي خودش و هم براي فرزندان و اصحاب، همۀ مصائب در نصف روز اتفاق افتاد. اما اسارت، دست کم چهل روز طول کشيد و حضرت زينب مجبور بود در آن مدّت، با دشمنان خونخواري سر و کله بزند که حرفشان تازيانه و لگد بود. بنابراين دوشادوش حقّي که امام حسين«سلاماللهعليه» به ما دارد، حقّي است که زينب مظلومه«سلاماللهعليها» دارد.
استقامت و استواري در اوج گرفتاري
ایشان در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کردند: آنچه توجه جدي ميطلبد، اين است که حضرت زينب«سلاماللهعليها» در جزر و مدّ اسارت و در اوج گرفتاري و سختي، خودش را نباخت، خودش را گُم نکرد و مهمتر آنکه هدف متعالي خويش را فراموش نکرد؛ يعني آنجا که بايد بيمارداري و تيمارداري کند، دريغ نميکرد، آنجا که بايد سخنراني افشاگرانه کند، به عاليترين وجه، بنياميّه را رسوا کرد، آنجا که بايد گريه و عزاداري کند، با گريۀ خود شورش و تحرّک ايجاد کرد و آنجا که بايد نماز بخواند، نماز ميخواند.
این مرجع تقلید گفتند: حضرت زينب«سلاماللهعليها» پس از واقعۀ جانگداز عاشورا و در مدّت اسارت، به گونهاي به انجام وظيفه ميپرداخت که گويي اساساً چنين اتفاقاتي نيفتاده، داغ برادر نديده و دچار آن اشرار خونخوار که درندهتر از گرگ و سگ بودند، نشده است. در شام عاشورا، پس از نماز مغرب و عشاء، به اتفاق خواهر خود حضرت ام کلثوم، زنان و بچههايي که آوارۀ بيابان بودند را جمع کردند و افزون بر مراقبت از آنان، يک خيمۀ نيمه سوخته براي پرستاري و مواظبت از امام زمان خويش، حضرت زينالعابدين«سلاماللهعليه» آماده کردند. در روز عاشورا نيز وقتي خيمهگاه را آتش زدند، همه فرار کردند، اما حضرت زينب«سلاماللهعليها» فرار نکرد و به درون آتش رفت تا امام سجاد«سلاماللهعليه» را نجات دهد.
ایشان ادامه دادند: خطابهها و نطقهاي حضرت زينب«سلاماللهعليها» در بازار کوفه و مجلس ابن زياد و مجلس يزيد که به قول موّرخين همراه با قاطعيّت بود، از مصاديق ديگر شناخت و انجام صحيح وظيفه توسط ايشان به شمار ميرود. مجلس ابن زياد جلسۀ بدي بود و به گونهاي طراحي شده بود که اهل بيت«عليهمالسّلام» در وسط جلسه و در مقابل ديد افراد نامحرم قرار گيرند. امّا حضرت زينب«سلاماللهعليها» در اين شرايط حسّاس نيز خودش را نباخت و با بياعتنايي به ابن زياد و اطرافيان او، روي زمين نشست و همه اطراف او را گرفتند. ابن زياد که متوجه بياعتنايي ايشان شده بود، پرسيد: اين زن که بود؟ به او گفتند: او زينب، خواهر حسين(ع) است. خطاب به ايشان گفت: ديدي خدا با شما چه کرد؟! الحمدالله که برادرت را کشتم و شما را اسير کردم. زينب مظلومه ايستاد و پاسخ تندي به او داد و فرمود: «ما رأيتُ الاّ جميلا»، يعني قضيۀ کربلا و شهادت و اسارت، براي ما جز نعمت از طرف خداوند نيست و ما به غير از خوبي و زيبايي در اين سفر چيزي نديديم. امّا قبل از اين پاسخ با جملۀ کوبنده و تکاندهندهاي به او گفت: «سَکلتکَ اُمّک یابن مَرجانَة- مادرت به عزايت بنشيند اي پسر مرجانه» و با اشاره، ولدالزّنا بودن او را به خودش و ديگران يادآوري کرد.
سپس به گونهاي خطبه خواند که ابن زياد مات شده بود که اين داغديده، چه ميگويد و چه ميکند؟ پيش از اين در بازار کوفه، سخنان حضرت زينب«سلاماللهعليها» به اندازهاي بحران و شورش به پا کرد که امام سجاد«سلاماللهعليه» به زينب مظلومه فرمودند: عمّهجان عالي گفتيد، امّا فعلاً همين اندازه کافي است.
اهميّت به نماز و نماز شب، حتي در شرايط حسّاس
رییس عالی حوزه علمیه اصفهان همچنین با اشاره به این که نماز شب زينب مظلومه، هيچگاه ترک نشد، گفتند: حتي در شام عاشورا، بعد از آنکه داغ شش برادر مانند حسين و ابوالفضل ديده بود و تعدادي زن و بچۀ تشنه و گرسنه و اسير، روي دستش مانده بودند و همگي آوارۀ بيابان بودند، مشک آبي از عمر سعد گرفت و بچهها را سيراب کرد و سپس نماز شب خواند. در آن هنگام امام سجاد«سلاماللهعليه» با تعجّب سؤال کرد که چرا ايستاده نماز شب نخواندي؟! شايد هم سؤال ايشان براي درسآموزي به تاريخ و به ما باشد، به هر حال زينب مظلومه فرمود: ميخواستم ايستاده نماز شب بخوانم، اما زانوهايم ياراي ايستادن نداشت. دو سه روز بعد که کاروان اهل بيت«عليهمالسّلام» را پشت دروازۀ کوفه نگه داشتند تا فردا صبح به نمايش درآورند، زينب مظلومه، زن و بچهها را روي زمين پشت دروازه خواباند و خودش مشغول نماز شب شد. از جاهايي که فوقالعاده به حضرت زينب«سلاماللهعليها» سخت گذشت، خرابۀ شام بود، مخصوصاً اينکه داغ حضرت رقيّه هم روي دلش آمد و اگر کوه بود، آب ميشد، اما با يک دنيا استقامت، به اقامۀ نماز اوّل وقت و خواندن نماز شب پرداخت.
ایشان با تاکید بر این که حضرت زينب«سلاماللهعليها» يک معلّم اخلاق است و همه بايد از ايشان سرمشق بگيرند، اظهار داشتند: متأسفانه بسياري از مردم، هرگاه يک کار جزئي داشته باشند، نماز جماعت را تعطيل ميکنند. بسياري اوقات، خواب مانع نمازشب افراد ميشود. اگر مصيبتي براي کسي پديد آيد، ياراي عبادت ندارد. براي مظلوميّت و مصائب حضرت زينب«سلاماللهعليها» بايد گريست، امّا مهمتر از گريه، آن است که مردم ايشان را معلّم اخلاق خود قرار دهند و دست کم در اقامۀ نمازهاي واجب در اوّل وقت، در مسجد و با جماعت کوتاهي نکنند.
حجاب و عفاف، فضيلتهاي تعطيل نشدني
حضرت آیت الله مظاهری در ادامه سخنان خود بیان داشتند: حضرت زينب«سلاماللهعليها» به دو فضيلت اساسي حجاب و عفاف بسيار اهميّت ميدادند و در حسّاسترين شرايط و در رويارويي با پر مخاطرهترين حوادث نيز ذرّهاي در رعايت حجاب و عفاف کوتاهي نکردند. جامعۀ کنوني بايد در اين خصوص نيز آن حضرت را سرمشق خود قرار دهد و دو فضيلت حجاب و عفاف که اکنون از دست داده و فراموش کرده است را با پيروي از حضرت زينب«سلاماللهعليها» مجدداً به دست آورد.
ایشان با تاکید بر این که غيرت امام سجاد«سلاماللهعليه» نيز بايد سرمشق مردان جامعه قرار گيرد، خاطرنشان کردند: آن امام بزرگوار، در بازار کوفه، به کسي که اظهار تشيّع کرد، فرمود: پولي به نيزهداران بده تا نيزهها و سرهاي مطهّر شهدا را از بين اسرا خارج کنند و چشم افراد نامحرم به سرهاي مطهّر باشد و کمتر به زنان و دختران اهل بيت«عليهمالسّلام» توجه و نگاه کنند. نظير اين حرکت غيرتمندانه از حضرت زينب«سلاماللهعليها» در راه شام سر زد و در مجلس يزيد نيز به او فرمود: يزيد! زن و بچۀ تو در پشت پرده باشند، اما زن و بچۀ پيغمبر در ميان مردم باشند و مردان نامحرم به آنها نگاه کنند؟! اين در حالي بود که حضرت زينب«سلاماللهعليها» و ساير زنان همراه ايشان، چادر و پوشش کامل داشتند، ولي نگاه نامحرم براي ايشان آزار دهنده بود. يکي از مصائب بزرگ زينب مظلومه در آن مسافرت طاقت فرسا، اين بود که گاهي زنان، با وجود پوشش کامل، مجبور بودند بدون چادر باشند.
پيروي از اهل بيت«ع»؛ مهمتر از عزاداري
استاد برجسته حوزه علمیه همچنین گفتند: زنان جامعۀ ما براي حضرت زينب«سلاماللهعليها» خيلي گريه و عزاداري ميکنند که البته بسيار به جا و عالي است؛ چون عزاداريها و گريهها، موج سوّم است و مجالس عزا، ادامۀ همان اسارت و شهادت است و اگر عزاداريها نبود، آن موجي که در کربلا ايجاد شد و آن موجي که زينب کبري سرتاسري کرد، خنثي ميشد. لذا عزاداريها، آن موج را جهاني کرده است. از همين جهت هم در روايات آمده است که ثواب عزاداري مانند ثواب شهادت است، اما مهمتر و لازمتر از گريه و عزاداري، اين است که حضرت زينب«سلاماللهعليها»، براي جامعۀ ما الگو باشد. مردان و زنان جامعه در تشخيص وظيفه و عمل کردن به وظيفه، در اهميّت به نماز و در رعايت حجاب و عفاف، آن بانوي نمونه را سرمشق خود قرار دهند و نظير يک معلّم اخلاق از ايشان پيروي نمايند تا رستگار شوند.
ایشان در خاتمه تاکید کردند: اساساً شيعه بايد چنين تبعيّتي از معصومين داشته باشد تا بتواند ادّعاي تشيّع کند. طبق روايات متعدّدي از اهل بيت«عليهمالسّلام»، شيعه کسي است که علاوه بر اعتقاد قلبي و افزون بر اقرار با شعار و زبان، بر طبق اعتقاد خود عمل کند و متابعت از اهل بيت«عليهمالسّلام» داشته باشد. به عبارت ديگر، کسي ميتواند بگويد شيعه است که معلم اخلاق او، حضرت زهرا«سلاماللهعليها»، حضرت زينب «سلاماللهعليها»، امام حسين«سلاماللهعليه» و ساير چهارده معصوم«عليهمالسّلام»، باشند و از ايشان پيروي عملي نمايد.